خون واقعی (مرگ تا تاریکی)
وقتی که به بار آمد، مدتها بود که منتظر دیدن یک خون آشام بودم
از وقتی که چهار سال پیش خون آشام ها از تابوت ها بیرون آمدند (همانطور که با خنده به داخل آن رفته بودند)، امیدوار بودم
که یکی از آنها به بونتمپس بیاید. در شهر کوچکمان از همه ي اقلیتهاي دیگر داشتیم – چرا از جدیدترینشان، که قانوناً
مرده حساب میشدند، نداشته باشیم؟ - اما لوئیزیناي شمالی 3 با آن حال و هواي روستاییاش خیلی هوس خون آشام ها را
نداشت، از سوي دیگر نیواورلئان ، مرکزي واقعی براي آنها بود – یک چیز کاملاً آن رایسی ، درسته؟
راه زیادي از بونتمپس تا نیواورلئان نیست، و هر کسی که به بار می آمد، میگفت که اگر یک سنگ روي کسی توي خیابان
بیندازي، حتماً به یک خون آشام میخورد. به هرحال بهتر است که این کار را نکنید.
اما من منتظر خونآشام خودم بودم ...
دانلود در ادامه مطلب